کد مطلب:26700
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:24
اگر مال دنيا نشانة رحمت است، چرا بعضي از مؤمنان بي بضاعت اند؟ اگر نشانة غضب است، چرا نكوهش شده است؟
در تعريف ثروت و مال گفتهاند: هر چيزي كه يكي از حوائج طبيعي يا اعتباري، ضروري يا تجملي بشر را برآورد، عبارت است از چيزي كه بشر آن را با كاركردن بهوجود آورده است.[22]
از ديدگاه اسلام مال و ثروت، ماية قيام و حيات انسان و جامعه است:
اموالي كه باعث بر پايي شما است، به سفيهان ندهيد.[23]
خداوند آن چه در زمين است، براي شما خلق كرد.[24]
مال و ثروت، زينت و زيبايي در زندگاني دنيا محسوب ميشود :مال و فرزندان زينت زندگاني دنيا است.[25]پيامبر (ص) فرمود:
مال حلال براي انسان صالح، خوب چيزي است.[26]
فقر و فلاكت براي انسان بدبختي ايجاد ميكند. پيامبر (ص) فرمود:فقر انسان را به كفر مي كشاند.
از طرفي كثرت مال احتمال لغزش دارد. امام علي (ع) فرمود:مال ريشة شهوتراني ها است.[27]
باز فرمود:علاقة به مال، دين را وَهن مي كندو يقين و تقوا را از بين ميبرد.[28]
بنابراين مال و ثروت اگر از راه حلال باشد، بد نيست، ولي غالباً انسان را از راه به در ميبرد. لذا پيامبر(ص) فرمود:هر امتي براي خود گوساله اي دارد و گوسالة امت درهم و دينار است3[29]؛ يعني همانطور كه امت موسي به وسيلة گوسالة سامري منحرف شدند، امت من نيز به واسطة درهم و دينار منحرف ميشوند.
از بين ثروتمندان كساني يافت ميشوند كه تحت تأثير آثار سوء مال واقع نشدهاند. اگراز جمعآوري مال مذمّت شده، به خاطر آثار سوء آن است. داشتن مال نشانة غضب خدا نيست، بلكه وسيلة امتحان است.
اين كه برخي از مؤمنان از نظر مالي ضعيف هستند، عواملي دارد:
1ـ كثرت نانخور و عيال،
2ـ غلط بودن سيستم اقتصادي حاكم بر جامعه. شهيد مطهري ميگويد: مسلّماً اگر در جامعهاي افراد آن جامعه بيش از حد معمول كار كنند، مثلاً پانزده يا هجده ساعت كار كنند و معذلك نتوانند زندگي خود را تأمين كنند، آن جامعه بيمار است. علّت آن بيماري گاهي استثمار كارفرما است و يا اين است كه قوانين اجتماعي آنها غلط است، مثلاً يك نفر در خانواده بايد عهده دار مخارج ده نفر باشد، يا به علّت گراني ارزاق است و گراني ارزاق معلول گراني عوارض و زياد بودن گمرك ها و ماليات ها است و زياد بودن اين امور معلول فساد دستگاه حكومت است.[30]
اين كه بعضي مؤمنان بي بضاعت يا كم بضاعت اند، فقر و كمبود معلول ايمان نيست؛ يعني اين طور نيست كه هر كس با ايمان شد، مجازاتش اين است كه فقير شود.
فقر، مجازات مؤمنان نيست، بلكه فقر عواملي دارد كه گفته شد.
البته مؤمنان حقيقي به خاطر احتياط و مواظبت بر ايمان، دست به گرانفروشي، كم فروشي، دروغ گفتن، چاپلوسي، رياكاري، صحنه پردازي، غش در معامله، كلاه گذاري، چپاول مال و بيت المال ميزنند.
چون اين كارها را نمي كنند، خواه نا خواه مانند كساني كه دست به اين كارها ميزنند و اموالي را به جيب ميزنند، نخواهند بود.
فقر و نداري بعضي مؤمنان نشانة غضب خدا بر آنان نيست. امام كاظم (ع) فرمود:انبيا و اولاد انبيا و پيروان آنان غالباً به سه چيز مبتلا ميشوند: بيماري، ترس از ظالمان و فقر.[31]
امام علي (ع) فرمود:هر كس سلامت ديني خود را مي خواهد، بايد فقر را انتخاب كند و هر كس دوست دارد راحت باشد، زهد [=عدم دلبستگي، نه وابستگي به دنيا] را انتخاب كند.[32]
پيامبر (ص) فرمود:خدايا! مرا مسكين زنده نگه دار و مسكين بميران و مرا با مساكين محشور گردان!.[33]
3[22] مرتضي مطهري، مباني اقتصادي اسلامي، ص 131.
3[23] نساء (4) آية 4.
3[24] بقره (2) آية 29.
3[25] كهف (18) آية 46.
3[26] ميزان الحكمه، عنوان 3752.
3[27] همان، عنوان 3749.
3[28] همان، عنوان 3751.
3[29]همان، عنوان 3749.
4[30] بررسي اجمالي مباني اقتصاد اسلامي، ص 215.
4[31] ميزان الحكمه، عنوان 3222.
4[32] همان.
4[33] همان.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.